۱۳۹۱ شهریور ۲, پنجشنبه

دیوانه‌ وارترین طرح ناسا

دیوانه‌ وارترین طرح ناسا

«همانطور که تمام علاقمندان به فضا می‌دانند، تا 20 سال آینده پای انسان به مریخ خواهد رسید.»
«همانطور که تمام علاقمندان به فضا می‌دانند، تا 20 سال آینده پای انسان به مریخ خواهد رسید.»
این جمله هیجان‌انگیز در نیم قرن اخیر بارها تکرار شده و البته هنوز به حقیقت نپیوسته. بین سال‌های 1950 تا 2000، ناسا و گروه‌های مستقل بیش از 1000 بررسی دقیق برای مأموریت‌های خدمه‌دار مریخ انجام دادند. با این حال حتی یکی از آنها هم به باروری نهایی نزدیک نشد.
و حالا با وجود مریخ‌نورد «Curiosity» که پیش‌رو در مأموریت‌های بشری است، لااقل می‌توان گفت که مریخ حداقل بر روی کاغذ یک هدف احتمالی برای ناسا باقی خواهد ماند.
رئیس ناسا آقای «چارلز بولدن» بعد از فرود موفقیت‌آمیز «Curiosity» در 5 آگوست گفت: «امروز، چرخ‌های Curiosity شروع کردند به روشن کردن دنباله جای پای بشر بر روی مریخ.» با این وجود، مریخ واقعاً در رادار ناسا قرار ندارد زیرا بعد از ارسال کاوشگر MAVEN در سال 2013 که وظیفه بررسی سیر تحول جوی مریخ را بر عهده خواهد گرفت، ناسا دیگر برنامه خاصی برای سیاره سرخ ندارد.
دیوید پورتری که مورخ و متخصص تاریخچه پروازهای فضایی است می‌گوید: «مطمئناً، الآن هیچ کس درباره فرستادن انسان به مریخ جدی نیست.» با این حال هنوز ایده‌ها آن بیرون در حال شکل گرفتن هستند؛ ایده‌هایی گاه بسیار جاه‌طلبانه، و گاه بسیار غریب و نا مأنوس.
در ادامه نگاهی می‌اندازیم به تاریخچه طرح‌های مریخ، هم آنها که دیوانه‌وار هستند و هم عاقلانه‌ها، و البته تعداد کمی که بخت مناسبی برای پیوستن به واقعیت دارند.
طرح فون براون
نابغه موشکی، ورنر فون براون، یکی از اولین افرادی بود که طرحی پر جزئیات برای مأموریت مریخ ارائه کرد. او قبل از پیوستن به ناسا کتابی نوشت با نام پروژه مریخ (Das Marsprojekt) که به سال 1952 در آلمان غربی منتشر شد. در آن کتاب، وی یک طرح اکتشافی مفصل را برای مریخ به تصویر کشید که در آن 10 سفینه فضایی هر یک به وزن 4000 تُن، قادر بودند 70 سرنشین را به سیاره سرخ بفرستند.
در طرح او منجمین سوار بر سفینه‌های بالدار که دارای پایه‌هایی مثل چوب اسکی بودند، بر سطح یخی قطب مریخ فرود می‌آمدند. سپس با یک سفر 6400 کیلومتری بر سطح مریخ، خود را به خط استوای سیاره می‌رساندند تا پایگاه اصلی و باند فرود را برای فضانوردان بعدی آماده کنند. طرح فون براون شاید امروزه ناپخته به نظر برسد، ولی هر چه باشد او به خاطر فکر بزرگش شایسته احترام است.
نسخه‌ای خلاصه از این طرح بزرگ، بین سال‌های 1952 تا 1954 در مجله Collier's ارائه شد. همچنین الهام بخش برنامه Mars and Beyond بود که در سال 1957 از شبکه ABC (متعلق به کمپانی دیزنی) پخش شد.
این طرح تخیلی گرچه بین عموم شناخته شده بود ولی هرگز مأموریتی بر اساسش شکل نگرفت و مورد پشتیبانی آژانس‌های فضایی واقع نشد، حتی کسی نمی‌داند که تقریباً چقدر هزینه لازم داشت. فون براون در کتابش تخمین زده بود که سوختِ پیشرانه، به تنهایی 500 میلیون دلار (4 میلیارد دلار امروز) هزینه بر می‌دارد.
طرح‌های او از دانش ناکافی نسبت به فضای بین سیاره‌ای هم رنج می‌بردند؛ سفینه‌های فون براون در مقابل سنگ‌های آسمانی ریز محافظت شده بودند ولی در مقابل تشعشعات خیر. و امروزه می‌دانیم که اتمسفر مریخ آنقدر رقیق و نازک است که فرود سفینه‌های بالدار بر آن ممکن نیست.
اولین طرح‌های ناسا
در دهه 1960 بسیاری از کارمندان و مهندسان ناسا به طور دائم سیاره سرخ را در دیدرس خود داشتند، طوری که در سال 1971 به رویکرد «مریخ شبیه‌ترین سیاره به زمین» منجر شد. دیوید پورتری می‌گوید: «احتمالاً عصر طلایی برنامه‌ریزی در ناسا همین دوره بود.»
اولین ایده‌های مأموریتی، از مرکز تحقیقاتی لویس در اوهایو (که حالا مرکز گلِن نام دارد) آمد و طرح اولیه برای بسیاری از ایده‌های بعد از خود شد. یک راکت هسته‌ای که در مدار زمین سر هم و سپس با هفت سرنشین به سمت مریخ رهسپار می‌شد. در مقصد، وسیله نقلیه دو سرنشینه‌ای بر روی سطح سیاره فرود می‌آمد، فضانوردان برای مدتی به تحقیق می‌پرداختند و سپس با کمک یک موشک برخوردار از سوخت اکسیژن-هیدروژن به مدار بر می‌گشتند و در محل قرار، به سایرین پیوسته به جانب زمین بر می‌گشتند.
ولی تمام طرح‌های مریخ در سال 1961 به اولویت دوم تبدیل شدند زیرا پرزیدنت کندی از ناسا خواست که تا آخر آن دهه، یک انسان را به ماه بفرستد و سالم به زمین برگرداند. با این حال، هنوز اهمیت پرواز فضایی طی این دوره به آتش علاقه به سفر به مریخ، دامن می‌زد. طرح «اولین سفر رفت و برگشت سرنشین‌دارِ سیاره‌ای-بین‌سیاره‌ای» (EMPIRE) فرستادن تعداد اندکی خدمه برای پرواز در ارتفاعِ پایین مریخ و سپس سیاره زهره (ونوس) را در خود داشت.
گرچه فضانوردان در این طرح‌های اولیه بر روی سیاره فرود نمی‌آمدند، ولی می‌توانستند کاوشگرهایی را به سطح ارسال کرده و از آنها اطلاعات زیادی بگیرند، چیزی که تا آن موقع به شدت فقدانش حس می‌شد. آنها می‌توانستند با کنترل از راه دور وظایفی را که انجامشان به صورت خودکار ممکن نبود، از ربات‌ها بخواهند و حتی نمونه‌های خاک را از سطح مریخ دریافت کنند، چیزی که هنوز هم مطلوب دانشمندان است.
دیوید پورتری فکر می‌کند که مأموریت‌هایی برگرفته از الگوی EMPIRE شاید بهترین ایده‌ها برای انجام به مأموریت‌های سرنشین‌دار را رقم زده باشند. انجام آنها با تکنولوژی عصر آپولو ممکن بود و به طور جدی توسط کنگره امریکا نیز در نظر گرفته شده بودند. ولی پس از حادثه دردناک آپولو 1 در سال 1967 که به کشته شدن سه سرنشینِ آن منجر شد، کنگره دیگر علاقمند به پشتیبانی مالی از طرح‌های بین‌سیاره‌ای نبود.
پورتری می‌گوید: «فکر کردن به اینکه اگر انفجار آپولو 1 نبود چه اتفاقاتی ممکن بود رخ دهد، خیلی جالب است.»
در مورد مریخ
بعد از فرود موفقیت‌آمیز انسان بر سطح ماه، خیلی‌ها در ناسا و جاهای دیگر می‌خواستند گام منطقی بعدی برداشته شود: سفر به مریخ. با این حال در طول دهه 1970 درست عکسِ آن اتفاق افتاد. آخرین برنامه‌های ناسا برای ارسال انسان به مریخ در سال 1971 ارائه شد و سپس آژانس هوا و فضای امریکا با ایده‌هایی در مورد شاتل فضایی و ایستگاه فضایی به سمت مأموریت‌ها در مدارهای ارتفاع کم زمین گرایش پیدا کرد.
پورتری در این باره می‌گوید: «در دهه 1970 صحبت کردن درباره چیزی غیر از ایستگاه فضایی و شاتل، خیلی برای زمینه شغلی افراد محدود کننده بود.»
کنگره می‌خواست بر روی چیزی سرمایه‌گذاری کند که درست جلوی چشم بود. رفتن به ماه به دلایل سیاسی انجام شده بود و فقدان چنین دلایلی در مورد مریخ باعث می‌شد آنها به چنین سفری علاقه نداشته باشند. برای یک دهه، تعداد اندکی مأموریت در مورد مریخ پیشنهاد شد. به همین دلیل، آدم‌های قدیمی در این حیطه تصمیم گرفتند تا ایده‌های طوفانی خود را بیرون از ناسا پی بگیرند.
در 1981، مهندسانی که با ناسا کار می‌کردند و خود را «ارتش سری مریخ» می‌خواندند شروع به ساماندهی یک سری کنفرانس کردند که هر سه سال یک بار برگزار می‌شد تا طرح یک ایستگاه دائمی بر روی مریخ را شکل دهد. در 1983، «انجمن سیارات» (یک گروه غیرانتفاعی در زمینه پروژه‌های فضایی) یکی از دقیق‌ترین و پر جزئیات‌ترین ایده‌های مأموریت به مریخ تا آن زمان را خلق کرد.
این طرح، نیازمند 18 شاتل فضایی بود که در یکی از مدارهای خارجی زمین وسیله نقلیه‌ای با ظرفیت چهارسرنشین را سر هم می‌کردند که بایستی با چرخش به دور خود، نیرویی مصنوعی معادل یک چهارم گرانش زمین را در طول سفر تا مریخ فراهم می‌آورد. سه نفر از سرنشینان برای اکتشاف و آزمایش بر سطح مریخ فرود می‌آمدند و هر چهار نفر 18 ماه بعد به زمین باز می‌گشتند.
اما در سال 1986 حادثه انفجار فضاپیمای چلنجر رخ داد و دیگر کسی ایده‌ای برای استفاده از شاتل‌ها در طرح‌های مریخ را ارائه نکرد. این حادثه، برای بسیاری از صاحب نظران که فکر می‌کردند می‌توان با شاتل‌ها دسترسی آسان به فضا را رقم زد، حکم یک ناامیدی بزرگ را داشت.
فضاپیمایی مثل این با دَوَران به دور خود می‌توانست گرانش مصنوعی را برای فضانوردان به وجود آورد.
دیوانه‌ وارترین طرح ناسا
تجدید علاقه افراد خارج از ناسا به مأموریت‌های سرنشین‌دار مریخ، آژانس را به این وادار کرد که در اواخر دهه 1970 طرح‌های دقیق و پر جزئیاتی را آماده کند. متأسفانه، آنها بدترین فرد ممکن را مسئول این تلاش کردند: رئیس سابق ناسا، توماس پِین.
پورتری می‌گوید:‌«به نظرم پین کمی بیش از حد عاشق پیشتازان فضا بود. چنان ایده‌های بزرگی داشت که همه را وحشت‌زده می‌کرد.»
نقشه پِین تسخیر مجدد و صنعتی‌سازی ماه توسط وسایل نقلیه جدیدی مثل کشتی‌های فضایی هسته‌ای و شاتل‌هایی با قابلیت پرتاب چندباره بود. ایستگاه‌های فضایی که جا برای صدها نفر را داشتند می‌توانستند در مدار زمین قرار بگیرند، و فضانوردان قادر بودند با استفاده از سفینه‌های جدید بین این مدار و ماه در رفت و آمد باشند. و هر گاه یک وسیله نقلیه به انتهای عمر خود می‌رسید، با سفری دور و دراز بر روی مریخ فرود می‌آمد تا برای ساختن ایستگاه فضایی و زیرساخت‌های لازم، مورد استفاده قرار گیرد.
اجرای این نقشه دقیق نیازمند 20 نوبت پرتاب موشک ساترن 5 (Saturn V) در هر سال بود که هر پرتاب، 500 میلیون دلار خرج روی دست ناسا می‌گذاشت و برای تکمیل نقشه، میلیاردها دلار هزینه دیگر نیز لازم بود. پورتری می‌گوید: «این نقشه باعث شد این عقیده شکل بگیرد که طرح فرستادن افراد به مریخ خیلی عظیم و پرهزینه است.»
حتی ورنر فون براون با آن طرح‌های جاه‌طلبانه‌اش برای مریخ، فکر می‌کرد که پِین زیاده روی کرده. وقتی گزارش این طرح جامع در سال 1984 بیرون آمد، دولت پرزیدنت ریگان آن را با خوشحالی پذیرفت و در قفسه بایگانی گذاشت تا دیگر هرگز به آن نگاهی نشود.
راکت‌های هسته‌ای برای بردن افراد به مریخ
تصویر کلی طرح بلندپروازانه پِین

سالی راید؛ مأموریت زمین
فضانورد سابق خانمِ سالی راید -اولین بانوی فضانورد امریکایی- در دهه 1980 به ریاست یکی از کمیسیون‌های ناسا گماشته شد که مسئول برنامه‌ریزی برای آیندهٔ ناسا بود. گزارش او با عنوان «رهبری و آینده امریکا در فضا» به ناسا چیزی را داد که تا زمان آپولو از آن بی‌بهره بود: یک چشم‌انداز و بینش. پورتری در این باره می‌گوید: «من واقعاً برنامه راید را دوست دارم، که نیازی به نیروی هسته‌ای یا دیگر تکنولوژی‌های جدید نداشت. خیلی عمل‌گرایانه بود.»
ایدهٔ خانم راید یک نقشهٔ پر از جزئیات و واضح نبود، در عوض اعلام این حقیقت بود که اولویت‌های ناسا و توسعه تکنولوژی‌ها همیشه نمی‌تواند تا 20 سال بعد را در بر بگیرد. او پیشنهاد یک بستهٔ راهنمای انعطاف‌پذیر با انتخاب‌های مختلف برای رهبران ناسا را ارائه کرد.
اولین و ارزان‌ترین انتخابی که او پیش روی مسئولان گذاشت، «مأموریت سیارهٔ زمین» نام داشت و خلاصه طرحی را ارائه می‌کرد که در بخش اول آن، با استفاده از ماهواره‌ها و روبات‌ها، شناخت بهتر از سیاره خودمان و تغییرات آن به دست می‌آمد؛ در طرح‌های کمی گران‌تر، پیشنهاد شده بود که مأموریت‌های روباتیک برای اکتشاف در منظومه شمسی انجام گیرد؛ و یک پله بالاتر، پایگاهی پویا بر روی ماه در نظر گرفته شده بود؛ و در آخر، خانم راید پیشنهاد داد که مأموریت‌های سرنشین‌دار به سطح مریخ، نه با هدف رقابت‌های سیاسی مانند آپولو، بلکه صرفاً با هدف برقراری یک پایگاه مریخی صورت بگیرد.
این 4 طرح بالقوه، از یکدیگر مستقل بودند و می‌شد هر یک را از جهات مختلف بهبود داد یا محدود کرد. و بسته به اراده سیاسی یا عمومی یا مالی، می‌شد برخی از آنها را در حین مسکوت گذاشتن بقیه، اجرا کرد.
بوش پدر و طرح اکتشاف فضایی
اوایل دهه 1990 زمان علاقه دوباره به مریخ بود. جورج بوش پدر، خیلی‌ها را غافلگیر کرد وقتی خواستار ابتکار عمل در زمینه اکتشافات فضایی، برای دمیدن جانی دوباره به کالبد ناسا شد. شاید او گوشه چشمی به رقم زدن آن لحظات تاریخی دوران کندی داشت و برای همین خیلی محکم خواستار بازگشت به ماه و رفتن به مریخ بود، آن هم بدون اینکه همه آماده شده باشند.
پورتری آن زمان را به یاد می‌آورد: «اکثر افراد جا خورده بودند، فکر می‌کنم تنها کسی که واقعاً خوشحال بود، باربارا بوش (بانوی اول) بود.»
طرح اکتشاف فضایی بسیاری از برنامه‌های ثابت را از ریشه کند و همه چیز از نو آغاز شد. مرکز فضایی جانسون مسئولیت طراحی مأموریت‌ها و بررسی ایده‌های جدید را بر عهده گرفت. سال 2000 برای برقراری ایستگاه فضایی تعیین شد، و در ادامه یک پایگاه قمری، و برای سال 2010 نیز پیش‌بینی احداث پایگاه در مریخ شده بود.
برنامه مأموریت انسانی در مریخ که در این دوره شکل گرفت، نیازمند فرستادن سه گروه مختلف بود که هر یک از آنها کار گروه قبلی را تکمیل می‌کرد و در آخر پایگاه مریخ را شکل می‌داد. به علاوه، فضانوردان می‌توانستند یک پایگاه سوخت برای کمک به مسافران بعدی، بر روی یکی از قمرهای فوبوس یا دیموس بسازند. پورتری می‌گوید: «دوران جالبی بود و کلی کار قابل توجه هم صورت گرفت.»
طرح بوش اهداف سیاسی نداشت، اما اهداف فضایی آن هم خالص نبود. در واقع هدف اصلی این بود که دستِ پیمانکاران صنایع دفاعی که با پایان جنگ سرد بیکار شده بودند، به چیزی بند شود و میل واقعی به اکتشاف در منظومه شمسی در بین نبود. بودجه درخواستی نیز که 440 میلیارد دلار بود خیلی از اعضای کنگره را ترساند. و در پایان، طرح اکتشاف فضایی تقریباً به همان سرعتی که سر هم بندی شده بود، محو شد.
فضانوردان می‌توانند در فوبوس کاوش کرده و پایگاهی برای کنترل روبات‌های مریخ دایر کنن
آینده بر روی مریخ
دومین مرحله از برنامه‌های مریخ، در دومین دولت بوش‌ها شکل گرفت. برنامه «صورت فلکی» برای ساخت یک فضاپیمای جدید به منظور بازگشت به ماه و نیز انجام یک مأموریت مریخ در دهه سوم قرن حاضر میلادی بود. ایدهٔ خیلی از طرح‌ها، از طرح اکتشاف فضایی گرفته و با ایده‌های آمده از پروژه «مستقیم به مریخ» تلفیق شد.
با تأخیر و صرف بودجه بیشتر از پیش‌بینی، برنامه صورت فلکی نیز به طور غیر رسمی در روزهای اولیه تصدی پست باراک اوباما کنار گذاشته شد. با این وجود، خیلی از همان اهداف همچنان مورد نظر بود؛ مثل برنامه اکتشاف خرده سیاره‌ها و برنامه نیمه تمام سفر انسان به مریخ. و ناسا اکنون به طول فعال به برنامه مشابهی نمی‌پردازد. اما شاید در آینده با ایده‌هایی که در سال‌های اخیر پا گرفته‌اند، دوباره فکر سفر به مریخ رو بیاید.
استراتژی فعلی در مأموریت‌های مریخ، بر عدم فرود انسان بر سطح آن استوار است زیرا چنین کاری نیازمند مقادیر بسیار زیادی سوخت، وسایل نقلیه جدید، پژوهش‌های بسیار وسیع، و امکان حفاظت از افراد در مقابل تشعشعات و غبارهای دارای اثر خورندگی است.
در مقابل، استفاده از روبات‌هایی شبیه «کنجکاوی» بر روی سطح سیاره، با این تفاوت که نه از روی زمین بلکه توسط سرنشینان ساکن در مدار مریخ برای انجام کاوش‌ها کنترل شوند، هنوز هم روی میز است.
پورتری می‌گوید: «به گمان من اگر بتوان یک سفینه راحت و دلپسند، با ترکیب مناسبی از افراد و همین‌طور فضای زیاد برای زندگی را به مریخ فرستاد، خیلی اتفاق جالبی خواهد بود.»
یک روبات با نیم‌تنه‌ای شبه انسانی، و قابل کنترل توسط حرکات بدن


منبع: نارنجی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر