۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

اس ام اس جدید

vase mordan niyazi be artefa nist az cheshma toke bioftam mimiram
خداوندا چرا دل آفريدي ؟ چرا اين دل را عاشق آفريدي ؟ اگر عاشق شدن جرم و گناه است چرا سيماي زيبا دل را عاشق آفريدي ؟ اگر عاشق شدن جرم و گناه است چرا سيماي زيبا آفريدي ؟وقتي دهکده اي آتش مي گيرد همه دودش را مي بينند اما وقتي قلبي آتش مي گيرد کسي شعله اش را نمي بيند
جهنم زماني است که شما داراي: اتومبيل آمريکايي، زن بريتانيايي، خانه چيني، غذاي آلماني و حقوق ايراني باشيد. بهشت زماني است که شما داراي: حقوق آمريکايي، خانه بريتانيايي، غذاي چيني، اتومبيل آلماني، و زن ايراني باشي

يه شيره يه ترکه رو ميخوره بعد يه جا ميشينه و کسل ميشه بهش ميگن چرا کسلي ميگه نميدونم نيم ساعت پيش يه آدم خوردم مزه خرميداد

يک نگاهت زندگي را آموختم . با يک نگاهت شروع به زندگي کردم و به يک نگاهت زندگي را باختم اي ک نگاهت زدوست

توي دنيا دو تا نابينا مي‌شناسم، يکي تو که هيچ موقع عشقم رو نديدي، يکي من که کسي رو جز تو نديدم

يارو تو مشهد بچش گم ميشه نذر مي كنه و ميگه: يا امام رضا دستم به دامنت، بچم پيدا بشه، ديگه غلط كنم بيام مشهد

میدونی چرا قزوینیا آدمای خوشبختین؟ چون هیچ وقت بخت و اقبال جرات نمیکنه بهشون پشت کنه

دخترها مثل گچ هستند : اگر چند دقيقه مدارا کنيد آنچنان سخت مي شوند که هيچ شکلي نمي گيرند

خيلي شگفت انگيزه: از سوسک مي ترسيم، ولي از له کردن كسييك (شخصيت) ديگران مانند سوسک نمي ترسيم؛ از تارتنك (عنکبوت) مي ترسيم، ولي از اينکه همه زندگي مان تنسته (تار عنکبوت) ببندد نمي ترسيم؛ از خوب سرخ نشدن غرمج سبزي (قرمه سبزي) مي ترسيم، ولي از سرخ شدن آدم ها از شرمندگي نمي ترسيم؛ از سرما خوردگي مي ترسيم، ولي از سرخورده کردن دوستان مان نمي ترسيم؛ از شکستن ليوان مي ترسيم، ولي از شکستن دل ادم ها نمي ترسيم

تركه ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه،هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! تركه ميگه: نه بابا، همين پنج دقيقه پيش روشن شد

يک مورچه و يک زرافه باهم ازدواج مي کنند شب عروسي مورچه گم مي شه بعد از يک هفته پيداش مي شه بعد زرافه بهش مي گه اين همه مدت کجا بودي مورچه مي گه :تو راه بودم که بيام بوست کنم

انواع مرد: اروپايي: يه زن داره يه دوست دختر(زنشو بيشتر از دوست دخترش دوست داره) امريکايي: يه زن داره يه دوست دختر(دوست دخترشو بيشتراز زنش دوست داره) ايراني: يه زن داره سي تا دوست دختر(ننه اش رو از همه بيشتر دوست داره )

to hedyeye elahi az khodavandi baraye sineye por darde man.atre vojoodat ra baraye shafa mibooyam........ ey shalgham

خدايا من اگر بد کنم تورا بنده ديگر بسيار است تو اگر با من مدارا نکني مرا خدايي ديگر کجاست؟؟؟؟

در دنيا خواستار 3 چيز باش: ستاره به مدت يک شب گل به مدت يک روز رفاقت به مدت يک عمر

توی اتوبوس یه پسر به یه دختره متلک میگه دختره توی گوش پسره میزنه ترکه که نگاه میکرده میزنه تو گوش اخونده ازترکه میپرسند تو چرا اخونده را زدی می گه فکر کردم ان قلا ب شده

نام: گمنام شهرت:آواره منزل : سرگردان مسیر : گورستان جرم : به دنیا آمدن شغل : گدای محبت محکومیت : زندگی کردن مدت : نا معلوم صدا: آه نور : شمع وطن : غریب یار : تنهایی کوله بار : حسرت خوراک : اشگ آخرش : مردن

زنجره را بشنو : چه جهان غمناک است و خدايی نيست . وخدايی هست . وخدايی ... بی گاه است . ببوی و برو . و چهره ی زيبايی در خواب دگر ببين

آن زمان كه دستانم را لمس كردي...جاي انگشتانت بر شيشه قلبم حك شد.آن زمان كه در چشمانم خيره گشتي، تاريكي قلبم با روشنايي وجودت درخشش گرفت و گوشه گوشه پهناي اين صندوقچه را من خود با زبان خويش برايت خواندم. باور كن كه تمامي موجودي اين صندوقچه از آن توست

ترکه توی کوپه قطار به سمت مشهد می‌رفته، به روبروییش میگه: به سلامتی از مشهد بر می‌گردید؟

وقتي كبوتري شروع به معاشرت با كلاغها ميكند پرهايش سفيد ميماند، ولي قلبش سياه

امروز سالگرد تولد پت و مته ! تو هم مثل من اين روز رو به خنگ ترين کسي که ميشناسي تبريک بگو!!! جنبه داشته باش واسه خودم نفرست

روي ديوار مقابل پنجره‌ات قلبي كشيدم زيبا، تا ارزش عشق هميشه در خاطرت باشد، امروز كسي راديدم كه روي قلبم مي‌نوشت: زباله‌هايتان را در اين محل نگذار

ترکه داشته دعا مي کرده، ميگفته: خدايا مرا نيامرز... ميگن: بابا اين چه جور دعا کردنه!؟ ميگه: آخه دارم شکسته نفسي مي کنم

خواص گوسفند :1-بو مي دهد 2-سبزي مي خورد 3- گاهي مي خوابد 4-پرواز نمي کند 5-اس ام اس (پیامک) هاي سر کاري را با دقت مي خواند

نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي

برداشتن قدمهاي بزرگ در زندگي باعث پاره شدن خشتك انسان ميشود

دو تا ترك داشتن تو يه ماشين بمب كار ميذاشتن يكيشون به اون يكي ميگه: اگه اين بمب الان منفجر شه چي كار كنيم؟ اون يكي ميگه نگران نباش من يكي ديگه دارم

كرده سوار هواپيما بوده ميهماندار ميگه كمربندها رو ببنديد . كرده مي گه : مال من كش داره بازم ببندم

ترکه داشت گريه می کرد. باباش پرسيد چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدوني

بند تمبونتیم، ولمون کنی هم ما میریم هم آبروتو می بریم.

بچه ترکه از پدرش مي‌پرسه: بابا، ماه نزديك‌تره يا اصفهان؟ ترکه ميزنه پس گردنش و ميگه: آخه پدرسگ، معلومه ديگه، مگه تو از اينجا ميتوني اصفهان رو ببيني

پشت میز قمار دلهره عجیبی داشتم برگی حکم داشتم و دیگر هر چه بود ضعیف بود و پایین ! بازی شروع شد حاکم او بود و من محکوم همه برگهایم رفتند و سر برگ بیش نماند برگی از جنس وفا رو کرد من بالاتر آمدم بازی در دست من افتاد عشق آمدم با حکم عشوه و ناز برید و حکم آمد از جنس چشم سیاهش زندگی حکم من پایین بود و باختم .

اگر مي‌بيني گناه کسي آن‌قدر بزرگ است که نمي‌تواني آن را ببخشي، بدان که گناه او بزرگ نيست؛ قلب توست كه کوچک است

موقع مورد حمله يک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پايين دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اينجوری تو ميتونی بدوی ولی اون نميتونه

يارو تو موزه لوور فرانسه خسته ميشه يه صندلي خالي ميبينه ميره ميشينه. مامور موزه با سرعت به طرفش مياد و بهش ميگه: آقا پاشو اين صندلي ناپلئونه!!! ميگه: خُب بابا ! هر وقت اومد بلند ميشم

عرض سلام به بلندي بيل و به محكمي كلنگ به گردي استامبلي به سرعت فرغون به تيزي شاقول به انعطاف پذيري طناب به لبريزي دوغاب به سفيدي سيمان سفيد به صافي ماله به قشنگي كمچه به وسعت بشكه به معرفت عمله به قدرت كارگر به ظرافت گچ كار به لطافت معمار به شجاعت صاحب كار به رشادت مهندس به صلابت جوش كار به محبت صافكار به رفاقت همكار

ولنتاين در اردبيل - خديجه : رحيم آقا تو بيلميري امروز چه روزيه ؟ رحيم : والا فچ ميکنم روز جهاني مبارزه با محيط زيست ! ها ؟ - خديجه : يوخ بابا ! امروز ولرم تايمه ! رحيم : ها ؟! ولرم تايم نمنه ؟! - خديجه : بابا تو مجله نوشته بود روز عشگه ! روز احساساته ! روز من و شوماست ! - رحيم : شوما کيه ؟! ها ؟! بچه بپر برو اون چاگو رو از آشپزخونه بيار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر