۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

اس ام اس عاشقانه 3

خيال ميکردم عشق عروسکي است که ميتوان با آن بازي کرد ولي افسوس اکنون که معني عشق را درک کرده ام فهميده ام که خود عروسکي هستم بازيچه دست سرنوشت


اندازه ی تمام قدمهایی که تو عمرم برداشتم دوستت دارم . . . از طرف فلج مادر زاد !


از زندگي لذت ببر چون آخر جاده زندگي يه تابلو هست كه روش نوشته دور زدن ممنوع

گلهاي خوشبوي دنيارو هم به پات بريزم بازم کمه چون پاهات خيلي بو ميده

دختره ميره تو كتاب فروشي ميگه آقا ببخشيد كتاب برتري زن بر مرد دارين؟ مرده نگاش ميكنه ميگه خانم شرمنده ما اينجا رمان تخييلي نميفروشيم

زندگي مثل بازي حکمه!! مهم نيست که دست خوبي نداري مهم اينه که يار خوبي داشته باشي؛ اينطوري ‏شايد حتي بتوني بازي باخته رو ببري

آسمان می بارد, گل می میرد, تو نه آسمان باش نه گل, زمین باش تا آسمان بر تو ببارد و گل در تو بروید...


دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــريبه ! اين درد مشترک من و توست که گاهي نمي توانيم در چشمهاي يکديگــر نگــــاه کنيم


بارون نباش كه با التماس خودت رو به شيشه بكوبي ... ابر باش كه همه منت باريدن تو رو بكشن


ما غم زده ي شهر خرابيم گر مئ نخوريم خانه خرابيم ما ز کس و کسي کينه نداريم يک شهر پر از دشمن و يک دوست مثل تو داريم


طرز تهيه دختر سالم مواد لازم . ...........اصلا ولش كن مواد رو حروم نكنيم


از من بپرسند بهترین، زیباترین، شجاع ترین، محبوب ترین، داناترین، عاقل ترین ادم کیه ؟ انگشتمو به طرفت تو دراز می کنم و می گم این نمی تونه باشه


گرچه سكوت بلندترين فرياد عالم است ولي گوشم ديگر طاقت فريادهاي تو را ندارد كمي با من حرف بزن


در صفحه شطرنج زندگی همه ی مهره های من مات مهربانی تو شدند و من قلبم را به تو باختم


اشك ها اسكي سواراني ماهرند كه از زير چشم ها شروع به حركت مي كنند و از گونه ها با مهارت مي پرند و در كنار لب ها از خط پايان مي گذرند


هرگز براي عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه اي مي رسي که ماه را بر لبانت مي نشاند


هر شب برو کنار پنجره تا ستاره ها ببيننت و حسوديشون بشه که...... ماهشون مال منه


دوست دارم يه سنگ بردارم و روي اون بنويسم:دلم برات تنگ شده و اونو محکم بکوبونم توي سرت تا بفهمي که فراموش کردن من چقدر سخت و دردناکه


می دونی چرا دوست دارم با تو برم ماهی گيری چون هيچ کس مثل تو کرم نداره


از يك معتاد ميپرسن چطور شد كه معتاد شدي؟ ميگه با بچه ها قرار گزاشتيم روزهاي تعطيل تفريحي بكشيم يه هويي خورديم به عيدنوروز


محبت مثل يک سکه ميمونه که اگه بيفته تو قلک قلب ديگه نميشه درش اورد اگرم بخواي درش بياري بايد اونو بشکنی

دستم بوی گل ميداد من رو به جرم گل چيدن گرفتند و محاکمه کردند ولی کسی فکر نکرد شايد من گل کاشته باشم



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر