- آمریكاییه میخواسته غضنفر ضایع كنه میبرتش تو آمریكا و بهش میگه: زمین را بكن. غضنفر بعد از100متر كندن به یک سیم میرسه، آمریكاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو میبرتش تو شهرشون و بهش میگه: بكن، آمریكاییه بعد از100متر كندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش موبایل داشتیم!
- به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست،
میگه: رحمت ایزدی دیگه کیه؟
میگن: نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت،
میگه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی رو وداع گفت،
میگه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
میگن: یعنی رخت از این دنیا بربست،
میگه: منظورتون رو نمیفهمم!
میگن: احمق، بابات مرد،
میگه: احمق خوتی، بابا دیگه کیه!
- غضنفر جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس میکرد: تو میتونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم!
- غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!
- غضنفر را برای بار پنجم به جرم دزدی میبرن دادگاه
قاضی میگه: خجالت بکش این دفعهی پنجم که میای دادگاه.
غضنفر میگه: خودت خجالت بکش که هر روز اینجایی!
- به غضنفر میگن: حالت چطوره؟
میگه: سلام میرسونه!
- غضنفر داشت میرفت بهشت زهرا، بهش میگن چرا با خودت کمپوت میبری؟
میگه: آخه گل گیرم نیومد!
- معلم از دانش آموز میپرسه: ناصرالدین شاه چه طوری بر تخت پادشاهی نشست؟
شاگرد: چهار زانو!
- به غضنفر میگن: با ریلكس جمله بساز.
میگه: رفتم باغ وحش با گوریلعكس گرفتم!
- یک نفر در و پنجره ساز بوده، میره خواستگاری، ازش میبرسن: چکارهای؟
میگه: ویندوز نصب میکنم!
- شرلوک هلمز با واتسون میرن بیرون شهر و تو چادر میخوابن، نصفههای شب شرلوک هلمز واتسون رو بیدار میكنه میگه: به آسمون نگاه كن چی میبینی؟
واتسون: یه عالمه ستاره!
هولمز: از اینهمه ستاره چی میفهمی؟
واتسون: از چه نظر؟ ستاره شناسی؟ الهیات؟ فلسفه؟ از كدوم زاویه بگم؟ تو چی میفهمی؟
هولمز: احمق! چادرمونو دزدیدن!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر